1 com

یک مشت هایکوی نوروزی

نقل و نبات می ریزد اسفند
در قدمگاه بهار ؛
برف ناگاه شب عید

*

پر حرفی می کند اسفند؛
انگار نه انگار
بهار پشت در است

*

چشمها بسته و آغوش گشاده
برای تابش گرمتر خورشید؛
نخستین بامداد بهار

*

پنج دری ها را باز کرد مادربزرگ
و باد نوروزی وزیدن گرفت؛

پایان خانه تکانی

*

« چشمش به راه
تا که خبر می دهد ز دوست » ؛
نوروز در آسایشگاه سالمندان

*

شکوفه های درختان
و چمنزار سبز ؛
هفت سین کوهستان

*

هفت هزار هایکو
نهفته
در هفت سین ِ من

*

اسکناس های عیدی پارسال
لای قرآن؛
آخرین یادگار مادربزرگ

*

عکس های درگذشتگان
برای نوادگان ؛
هفت سین امسال مادربزرگ

*

برف را آب می کند
و چشمه را جاری؛
باد نوروزی

*

شاخه های باران خورده
شکوفه های نو ؛
بوی بهار

*

گریه ی دخترک
خنده ی دخترک‌ ؛
چشمان اش بهاری شده اند

*

بوی گل
عطسه های مطلوب ... 
آلرژی بهاری

*

نگاهت باران است
گیسوانت باد ...
بهار آمده است


مهدی شادکار
۳ فروردین ۱۳۹۲
کارگاه شعر انجمن ادبی صهبا
کافه کلمبوس - لوکزامبورگ
پاریس

Read more »
0 com

خانه تکانی نوروزی


پنج دری ها را باز کرد مادربزرگ
و باد نوروزی وزیدن گرفت؛
پایان خانه تکانی.

نوروز بر شما پیروز
مهدی شادکار
نوروز یکهزار و سیصد و نود و دو خورشیدی
پاریس

عکس : مهدی شادکار ، خانه ی طباطبایی ، کاشان
Read more »